بررسی تأثیر عوامل تشکیل دهنده انبارهای هوشمند بر تاب آوری صنایع با رویکرد دیمتل فازی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری مدیریت صنعتی، گروه مدیریت، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اداری، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران. anajar@semnan.ac.ir

2 گروه مدیریت صنعتی، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اداری، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران. eshghali_mahsa@semnan.ac.ir

3 گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده بازرگانی، دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، پنسیلوانیا، آمریکا. vxg5152@psu.edu

10.22075/mmsd.2025.37975.1003

چکیده

سابقه و هدف: در محیط پرتلاطم و رقابتی امروز، تاب‌آوری به‌عنوان یک مزیت راهبردی برای بقاء سازمان و دستیابی به توسعه پایدار شناخته می‌شود. صنایع گوناگون به منظور دستیابی به تاب­آو­ری، هم­راستا با پیشرفت فناوری تغییراتی در خود ایجاد می ­نمایند. ورود فناوری­های نوین به حوزه لجستیک به ویژه انبارداری می­تواند نقش پررنگی بر افزایش تاب ­آوری صنایع ایفا کند. این پژوهش با هدف ارائه مدلی تحلیلی جهت بررسی تاثیر عوامل تشکیل دهنده انبارهای هوشمند بر تاب­آوری صنایع انجام پذیرفته است.
روش: در گام نخست، از طریق مرور ادبیات نظری و مقالات معتبر، 13 عامل کلیدی تشکیل دهنده انبارهای هوشمند شناسایی شد. سپس با به­ کارگیری تکنیک دلفی فازی و نظرسنجی از خبرگان حوزه لجستیک و انبارداری در صنایع مختلف، میزان اهمیت هر یک از عوامل مشخص و در نهایت 11 عامل تأیید گردید. در مرحله بعد با به‌کارگیری روش دیمتل فازی، رابطه میان عوامل و میزان قدرت نفوذ، تعامل هر یک مشخص و امکان تحلیل ساختار و مدل­سازی علّی عوامل جهت بررسی نقش هوشمندسازی انبار در تاب‌آوری صنعت فراهم شد.
یافته­ ها: یافته ­های پژوهش حاکی از آن است که سه عامل مکانیزاسیون، زیرساخت‌های جدید مورد نیاز و مدیریت اطلاعات به ترتیب بیشترین تاثیرگذاری را بر سایر عوامل دارند و به‌عنوان عوامل کلیدی و پیش‌ران در هوشمندسازی انبار تلقی می‌شوند. از طرفی همین سه عامل، بیشترین تأثیر را نیز از سایر عوامل دریافت می‌کنند. این نشان می‌دهد که این عوامل در مرکز تعاملات سیستمی قرار داشته و ارتقاء یا ضعف در آن‌ها می­تواند اثر زنجیره‌ای معناداری در کل ساختار ایجاد کند. با توجه به یافته‌ها، عامل­های ساختار صنعت مدنظر، مهارت نیروی انسانی، مکانیزاسیون و زیرساخت‌های جدید مورد نیاز بیشترین نفوذ را بر سایر عوامل داشته و به عنوان علل سیستم معرفی می­شوند و از آنجایی که عامل ساختار صنعت مدنظر بیشترین نقش تاثیرگذاری بدون تأثیرپذیری را دارد، می‌توان برداشت کرد که ویژگی‌ها و الزامات صنایع، زیربنای هرگونه تصمیم‌گیری درباره هوشمندسازی هستند.
نتیجه ­گیری: نتایج حاصله نشان می‌دهد که توسعه مهارت‌های انسانی و تطابق ساختار سازمانی با تحولات فناورانه، از ارکان حیاتی موفقیت در مسیر هوشمندسازی انبارها به شمار می‌روند. از آنجا که تاب­آوری صنایع در شرایط بحرانی نیازمند ساختارهایی هوشمند و پاسخ‌گو است، نتایج این پژوهش می‌تواند به عنوان راهنمایی کاربردی برای تصمیم‌گیران، مدیران لجستیک و طراحان سیستم‌های انبارداری جهت پیاده‌سازی موثر فناوری‌های هوشمند مورد استفاده قرار گیرد. همچنین این مدل تحلیلی می‌تواند چارچوبی علمی برای ارزیابی آمادگی سازمان‌ها در برابر تغییرات و افزایش انعطاف‌پذیری عملیاتی فراهم آورده و مبنایی برای سیاست‌گذاری‌های آینده در حوزه لجستیک داخلی صنایع باشد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات